صدای من رو از روزنامهی خیلی معمولیِ ژاله میشنوید. (که در واقع میخونید.)
امروز ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، من برای بار چند هزارم، بلاگنویسی رو در یک پلتفرم جدید آغازیدم.
تو این صفحه میخوام از کشفهام بنویسم. از اتفاقات معمولی یا غیرمعمولیای که برام میافته. تا شاید هرکدومشون بتونه شاید به نحوی به کسی کمکی کنه.
به هر حال:
.one human’s garbage is another human’s treasure
خلاصه یه تیمی تشکیل شد و پلتفرمی از صفر ساخته شد تا بتونم ترکیبی از همهی چیزهایی که دوست دارم رو داشته باشم.
از یه دکون کوچولو که وسایلی که خودم دوست دارم استفاده کردم و میدونم که خوبه رو کنار هم بچینم (حتی خوردنیهایی که خیلیها به واسطهی اونا مارو میشناسن)، تا صفحات مختلفی که باقی جنبههای زندگی رو توش بگنجونم. آشپزی، معرفی فیلم و سریال، همین دریافتهام از زندگی، چیزهایی که برای تولید محتوا نیازه و چیزهایی که بتونه کمکون کنه تا مراقب خودمون باشیم.
خلاصه یه تیمی تشکیل شد و پلتفرمی از صفر ساخته شد تا بتونم ترکیبی از همهی چیزهایی که دوست دارم رو داشته باشم.
از یه دکون کوچولو که وسایلی که خودم دوست دارم استفاده کردم و میدونم که خوبه رو کنار هم بچینم (حتی خوردنیهایی که خیلیها به واسطهی اونا مارو میشناسن)، تا صفحات مختلفی که باقی جنبههای زندگی رو توش بگنجونم. آشپزی، معرفی فیلم و سریال، همین دریافتهام از زندگی، چیزهایی که برای تولید محتوا نیازه و چیزهایی که بتونه کمکون کنه تا مراقب خودمون باشیم.
یکی از خوشحالیهای بزرگم اینه که یه تیم خیلی خلاق و خوشفکر و جوون پشت همهچیزه.
این سایت از صفر تا صدش طراحی من و اجرای این تیمه. که همیشه شبیهترین حالت به چیزی که تو ذهنم بوده رو اجرا کردن!
از ایده تا رسیدن چیزها به دست شما، اگر برای تلاشِ واقعا شبانهروزیِ این تیم نبود، نمیشد که بشه.